نظر فریود در مورد دین
نظر فروید در مورد دین:
جهل بشر به علت علمی پدیده ها و ترس او از آنها ، منشأ مذهب بوده است. مردمان با قیاس به نفس برای جهان ، جان و روحی انگاشته اند و خدا را بیافریده اند. نسلهای بعدی نیز ، به تقلید از پیشینیان او را پرستیده اند وانگهی مذهب از نظر روانی ، انعکاسی از عقده اودیپ ، و خدا پدر جهانی و سرپرست آسمانی است که انسان را همواره در کودکی و تحت قیمومیت نگه می دارد و اجازه نمی دهد از خانه پدری بیرون برود و به خویش و کار و کوشش و دانش و روش و عقلانیت خود تکیه کند. هنوز هم کسانی هستند که کودکانه در صدد احضار ارواح پدران خویش اند .
از نظر فروید کتب مذهبی پر از خرافات و تناقضهاست. وی با اینکه به نقش دین اذعان می کند و حتی می گوید چه خوب می شد این جهان آفریننده ای داشت و مرگ پایان زندگی محسوب نمی شد ، اما بر آن است که اولا اگر آرمانهای دینی دست یافتنی بود تا به امروز صورت می گرفت ثانیا روز به روز از نقش و کارکرد دین کاسته می شود و ثالثا زیانها و ناسودمندیهای دین از منافع آن کم نبوده است. روسای مذهبی چه فضایحی که به بار نیاورده اند و دین چه بسا نوعی وسواس ، دلهره ، حساسیت ، افسردگی ، اضطراب و اختلال شخصیتی ایجاد می کرده است. اصولا از دیدگاه فروید دین و ایمان استعداد آن را دارد که از حوزه تجربه شخصی و قلمرو خصوصی فراتر رفته و در جامعه برای همگان حالت دستوری پیدا کند و دخالت غیر عرفی کند.
منبع
مقصود فراستخواه ، دین و جامعه ، ص 157-156
- ۰۰/۰۹/۲۴